س.ک.س پارتی دسته جمعی معلمان زن با راننده سرویس مدرسه!

س.ک.س پارتی دسته جمعی معلمان زن با راننده سرویس مدرسه!

راز شش معلم زن که هر صبح با راننده سرویس معلمان س.ک.س پارتی داشتند لو رفت!
قضیه زمانی لو رفت که راننده مینی بوس معلمان عاشق یکی از آنها شد. از شش معلم زن، پنج تای آنان شوهردار بودند و راننده سرویس نیز قهرمان س.ک.س آنان به شمار می رفت!


در شهر ساکت و آرام سالاداس آرژانتین شش معلم زن با راننده ای که هرصبح آنها را به دبیرستان می رساند شروع به عشق و لذت بردن جسمی کردند. قضیه هنگامی بودار شد که سرویس معلمان زن هر روز دیرتر از موعد به مدرسه روستای پاگو دل دسه ئو می رسید.


راننده سرویس و شش معلم زن هر روز صبح در راه مدرسه در یک جای خلوت مینی بوس را متوقف می کردند و به طور دسته جمعی  س- ک-س می کردند. راننده عاشق یکی از معلمانی می شود که با او س-ک-س دارد و این مسأله باعث حسادت شدید دیگر معلمان می شود. معلمان زن سنینی بین 30 تا 40 سال داشته اند. راننده سیری ناپذیر مدرسه هم به مدت 1 سال هر روز معلمان را به مدرسه می رساند و در بین راه در یک نقطه خلوت توقف می کرد و به کار مشغول می شد!


اما ماجرا هنگامی که زنان معلم دیگر نسبت به عشق یکی از معلمان و راننده سرویس حسادت کردند لو رفت.


یکی از معلمان موبایل راننده را دزدید و عکس های س-ک-سی مربوط به معلمان و راننده را در اینترنت پخش کرد.


مسأله تا جائی رفت که یکی از شاگردان مدرسه که مادرش معلم آنجا بود با دیدن عکسهای س.ک.س مادرش با راننده بیهوش شد.


به گزارش روزنامه حریت ترکیه، این قضیه در هفته اخیر در تمام آرژانتین پیچیده است. وزارت آموزش و پرورش آرژانتین پرس و جو را در این زمینه آغاز کرده است اما خاطر نشان کرده است از آنجایی که این مسأله در بیرون از محیط آموزش روی داده است دخالتی در این قضیه نخواهد کرد

شهر هرت کجاست ؟

تا بحال اصطلاح شهر هرت رو یزاد شنیدید اما از خودتون پرسیدید واقعا شهر هرت کجاست ؟؟؟؟؟

 

 - شهر هرت جایی است که رنگهای رنگین کمان مکروهند و رنگ سیاه مستحب.

- شهر هرت جایی است که اول ازدواج می کنند بعد همدیگر  رو می شناسن.

- شهر هرت جایی است که بهشتش زیر پای مادرانی است که حقی از زندگی و فرزند و همسر ندارند.

- شهر هرت جایی است که درختها علل اصلی ترافیک اند و بریده می شوند تا ماشینها راحت تر برانند.

- شهر هرت جایی است که کودکان زاده می شوند تا عقده های پدرها و مادرهاشان را درمان کنند.

- شهر هرت جایی است که شوهر ها انگشتر الماس برای زنانشان می خرند اما حوصله 5 دقیقه قدم زدن را با همسران ندارند.  

- شهر هرت جایی است که با میلیاردها پول بعد از ماهها فقط می توان برای مردم مصیبت دیده، چند چادر برپا کرد.

- شهر هرت جایی است که خنده نشان از جلف بودن را دارد.

- شهر هرت جایی است که مردم سوار تاکسی می شن زود برسن سر کار تا کار کنن وپول تاکسیشونو در بیارن.

- شهر هرت جاییه که نصف مردمش زیر خط فقرن اما سریال های تلویزیونی رو توی کاخها می سازن.

- شهر هرت جایی است که گریه محترم و خنده محکومه.

- شهر هرت جایی است که وطن هرگز مفهومی نداره و باعث ننگه پس میرویم  ترکیه و دوبی و اروپا و آمریکا و ........ را آباد میکنیم... 

- شهر هرت جایی است که هرگز آنچه را بلدی نباید به دیگری بیاموزی.

- شهر هرت جایی است که وقتی می ری مدرسه کیفتو می گردن مبادا آینه داشته باشی.

- شهر هرت جایی است که دوست داشتن و دوست داشته شدن احمقانه، ابلهانه و .... است.

- شهر هرت جایی است که توی فرودگاه برادر و پدرتو می تونی ببوسی اما همسرتو نه .....

- شهر هرت جایی است که وقتی از دختر می پرسن می خوای با این آقا زندگی کنی می گه: نمی دونم هر چی بابام بگه.

- شهر هرت جایی است که وقتی می خوای ازدواج کنی 500 نفر رو دعوت می کنی و شام میدی تا برن و از بدی و زشتی و نفهمی و بی کلاسی تو کلی حرف بزنن.

- شهر هرت جایی است که هر روز توی خیابون شاهد توهین به مادرها و دخترها هستی ولی کاری ازدستت برنمیاد.  

- شهر هرت جایی است که مردمش پولشان را تو چاه می ریزند و دعا می کنن که خدا آنها را از فقر نجات بده.

- شهر هرت جایی است که به بعضی از بیسوادها میگن پروفسور.

- شهر هرت جایی است که ساق پا پیدا و موی سر پوشیده است!!

- شهر هرت جایی است که در آن دلال و دزد به مهندس و دکتر فخر میفروشند.

- شهر هرت جایی است که مردگان مقدسند و از زنده ها محترمترند.

شهر هرت جایی است که .......... 

   خدایا این شهر چقدر به نظرم آشناست!!!!!

داستان دو طوطی

یک خانم برای طرح مشکلش به کلیسا رفت.

او با کشیش ملاقات کرد و برایش گفت:

من دو طوطی ماده دارم که فوق العاده زیبا هستند.

اما متاسفانه فقط یک جمله بلدند که بگویند «ما دو تا فاحشه هستیم. میای با هم خوش بگذرونیم؟»..

این موضوع برای من واقعا دردسر شده و آبروی من را به خطرا انداخته..

از شما کمک میخواهم. من را راهنمایی کنید که چگونه آنها را اصلاح کنم؟

کشیش که از حرفهای خانم خیلی جا خورده بود گفت:

این واقعاً جای تاسف دارد که طوطی های شما چنین عبارتی را بلدند

من یک جفت طوطی نر در کلیسا دارم.. آنها خیلی خوب حرف میزنند و اغلب اوقات دعا میخوانند..

به شما توصیه میکنم طوطیهایتان را مدتی به من بسپارید. شاید در مجاورت طوطی های من آنها به جای آن عبارت وحشتناک یاد بگیرند کمی دعا بخوانند.

خانم که از این پیشنهاد خیلی خوشحال شده بود با کمال میل پذیرفت.

فردای آن روز خانم با قفس طوطی های خود به کلیسا رفت و به اطاق پشتی نزد کشیش رفت .کشیش در قفس طوطی هایش را باز کرد و خانم طوطی های ماده را داخل قفس کشیش انداخت.

یکی از طوطی های ماده گفت: ما دو تا فاحشه هستیم. میای با هم خوش بگذرونیم؟

طوطی های نر نگاهی به همدیگر انداختند. سپس یکی به دیگری گفت: اون کتاب دعا رو بذار کنار. دعاهامون مستجاب شد