درد های دل من *** این وبلاگ تقدیم میشه به همه دوستان. اونایی که یه جورایی درد کشیده اند . **** شب را نوشیده‌ام . وبر این شاخه‌های شکسته می‌گریم. مرا تنها گذار ای چشم تبدار سرگردان! مرا با رنج بودن تنها گذار. مگذار خواب وجودم را پرپر کنم. مگذار از بالش تاریک تنهایی سربردارم و به دامن بی تار و پود رؤیاها بیاویزم. سپیدی‌های فریب روی ستون‌های بی سایه رجز می‌خوانند. طلسم شکسته خوابم را بنگر بیهوده به زنجیر مروارید چشمم آویخته. او را بگو تپش جهنمی مست! او را بگو: نسیم سیاه چشمانت را نوشیده‌ام. نوشیده‌ام که پیوسته بی آرامم. جهنم سرگردان! مرا تنها گذار ****** لحظه های کاغذی خسته ام از آرزوها ، آرزوهای شعاری شوق پرواز مجازی ، بالهای استعاری لحظه های کاغذی را، روز و شب تکرار کردن خاطرات بایگانی،زندگی های اداری آفتاب زرد و غمگین ، پله های رو به پایین سقفهای سرد و سنگین ، آسمانهای اجاری با نگاهی سر شکسته،چشمهایی پینه بسته خسته از درهای بسته، خسته از چشم انتظاری صندلی های خمیده،میزهای صف کشیده خنده های لب پریده ، گریه های اختیاری عصر جدول های خالی، پارک های این حوالی پرسه های بی خیالی، نیمکت های خماری رو نوشت روزها را،روی هم سنجاق کردم: شنبه های بی پناهی ، جمعه های بی قراری عاقبت پرونده ام را،با غبار آرزوها خاک خواهد بست روزی ، باد خواهد برد باری روی میز خالی من، صفحه ی باز حوادث در ستون تسلیتها ، نامی از ما یادگاری محراب